فقط يک بسته
پشت چراغ قرمز ، دختر آدامس فروش ، انگشت سبابه اش را خم کرد وبه شيشه ماشين کوبيد وگفت :
"خانوم ، تورو خدا بخر ، فقط يک بسته. خواهش مي کنم."
زن صداي دخترک را نشنيد و به ساعتش نگاه کرد وزير لب گفت : " دير شد . "
زن ، روز گذشته ، ويلايي را در لواسان پسنديده بود و الان داشت مي رفت آن را بخرد .