• وبلاگ : دنياي خاطرات من
  • يادداشت : اگر بگويي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 19 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + سلام شما قبلا 22 ساله بودين ؟ 

    شما الان 22 سالتونه چون بايد با مادرم هماهنگ كنم ضمنا ايشون مي فرمايند ببينم اين عروس آيندم چه قديه چجوريه اگر چه من كلي از احساسات افسرده گانه شما گفتم ولي ايشون مي خواد عكس 500 در 800 متر شما با فرمت بي ام پي رو ببينه چيكار ميشه كرد؟

    خلاصه اين كه ذكر كردن چت مت نكنم با شما زشته بي ادبيه

    ريحانه جون سلام

    خانومي كم پيدايي. چند بار به وبلاگت سر زدم. زودتر بيا و يك خبري از خودت بنويس.

    ايشالا توهم ميري شايد قسمت نيست تو بري.خب ديگه من ميرم باباي.

    ژيش منم بيايا.آفرين دختر خوب ناراحتم نباش

    اووووف چشم كور شد چقد ريز نوشتي

    بهتره به زندگيت يه جور ديگه نگاه کني.خره اون مامانته بدي تورو که نميخواد فک ميکني همه ي پدر مادرا فقط از صبح تا شب قربون صدقه بچه هاشون ميرن؟ نُچ .همين باباي من اگه روزي يه بار با من دعوا نکنه دپرس ميشه

    افسردگي ميگيره. جدي ميگما.بعد خوبه من بگم بابام يزيده يا فلان

    سلام .

    خوبي

    منم خوبم.

    استيل وبلاگ تو مث من ميمونه مال منم همش خاطرس

    + وروونيكا 

    منم دلم گرفته...

    ولي اين نيز بگذرد

    عزيزم منم هر از گاهي تو اين شرايط روحي قرار مي گيرم.از همه خسته مي شم و فك ميكنم هيچ كس نميتونه شرايط منو درك كنه.تو اين مواقع حسابي گريه ميكنم تا خالي بشم.اما در مورد مامانت فرق ميكنه.من فك ميكنم تو هيچ شرايطي آدم نبايد از دست مامانش دلخور بشه.اينو يادت باشه كه مامانت اين در برات زحمت كشيده كه الان هر كاري بكنه تو حق اعتراض نداري.بذار بره بدون دغدغه.تو هم بايد اونو درك كني.اينو بدون كه مامانا هميشه بيشتر از همه تو فشارن.

    مواظب خودت باش

    اگه پست دست از سرم بردار منو بخوني جواب سوالت رو پيدا ميكني
    خصوصيييييييييييييييي

    سلام ريحانه جون..

    تازه با وبلاگت آشنا شدم.. لينك بتبادليم

    به نظر من احساست طبيعيه.. منم بعضي وقتها اين احساسو پيدا ميكنم

    آجييييييييييييييي تنبل كجاييي؟؟؟؟؟؟؟؟هان???

    بيا ديگه باشه؟؟؟

    زود زود بيا آپ کن

    بووووووووووووس گلم

    + وروونيكا 

    ريحانه جون چطوري

    چند وقته بي خبرم ازت

    خوبي؟

    ريحانه جون سلام

    وقتي به وبلاگت مي آم و مي بينم ناراحتي دلم مي گيره. دوست دارم هميشه از شاديها و خوشي هات برام بنويسي.

    عزيزم يك كمي هم به مامانت حق بده. مادراي ما خيلي زحمتكش هستند و حالا كه شرايط فراهم شده بگذار با خيال راحت به اين سفر برود. مي دونم كه دوست داري تو را درك كنند ولي تو هم شرايط اونها رو درك كن. توي اين مدت كه مامانت نيست به درسهات برس و با كارهاي خونه و خودت رو سرگرم كن. اون شرايط سخت سال قبلت ديگه تموم شده به فرداهاي روشن فكر كن.

    ريحانه جونم اين احساس تو خيلي طبيعيه .... خيلي اوقات براي همه ما پيش مياد نميدونم چرا ولي شايد واقعا به خاطر اون اختلاف سنها و نسلهاست كه واقعا بعضي اوقات فكر مي كنيم كه اونها دركمون نمي كنند ولي سعي كن توي اين مدت كه تنهايي به خودت سخت نگيري و سرت رو با درس و دوستات گرم كني

    نبينم كه ديگه ناراحت باشي دوست جون

    سلام ريحانه عزيز ، همنام دختركم

    اميدوارم خوب و رو به راه باشي ...

    مطلبت رو هنوز نخوندم

    ميام و ميخونم و نظرم رو ميگم.

    مواظب خودت باش .

    به اميدديدار....

       1   2      >