• وبلاگ : دنياي خاطرات من
  • يادداشت : ارديبهشت 86
  • نظرات : 7 خصوصي ، 22 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام

    موفق باشي کنجکاو شدم انشاالله خوشبخت باشي

    چه تلخه ريحانه جان...............

    چه تلخه نوشته ات....................

    چه تلخه احساست.........................

    + مرتضي - ح 

    ممنون دوست عزيز و مهربانم كه ثابت كردي شب زنده داري !! مثل داداش بزرگت !!!

    ممنون و تشكر كه سر زدي ....

    سلام دوست عزيز و مهربانم

    اميدوارم كه خوش و خرم و سلامت باشي

    از اينكه به من سر زدي ممنونم..

    هنوز آپت رو نخوندم

    هر موقع خوندم باز ميام و نظرم رو ميگم

    فقط قصدم عرض ادب و احترام و تشكر بود دوست خوب من

    سلام ريحان جووووووونم

    مي دوني چيه؟؟مي خواستم حرف از تقدير . خيريت و سرنوشت و اين چيزا بزنم كه ديدم گوش خودمم پره از اين سه تا كلمه و اين حرفا

    مخصوصا اينكه اين روزا دارم همش به يكي از دوستام ميگم

    پس فعلا هيچي نمي گم تا پست بعديت كه ببينم چرا ج د ا يي پيش اومده بينتون...

    ولي..وقتي به رابطتتون فكر مي كنم واسم يه امر محال ميشه جدايي بينتون

    مواظب خودت باش عزيز دلم

    سلام ريحانه جونم

    ميدونم با نوشتن پستا و يادآوري گذشته خوب نيستي.منم دقيقا رشته تورو خوندم.نميدونم سال 86 كارشناسي قبول شدي يا نه و نميدونم چي شد كه تصميم درست تو باعث جدايي شد شايد بايد صبر كنم تا پست بعدي.گلم ميدونم نميشه گذشته رو فراموش كرد ولي ميتوني كمرنگش كني تو ميدوني با يادآوري و نوشتن هر بار برات تازه تر ميشه خاطرات و اين باعث ميشه بدتر بشكني.منم مثل تو بودم.حتما خيرو صلاحت اين بوده.شايد بازم صفحه ي تازه ي تو زندگيت مونده.صبر داشته باش و توكل كن.غصه نخور

    اينكه اون خاطرات قشنگ داره به خاطرات تلخ تبديل ميشه خيلي دلگير كنندس. ولي ظاهرا رسم دنيا هميشه همين بوده كه هر خوشي پايانه تلخي داشته باشه
     <      1   2