از هر چي كه آرومترت ميكنه بنويس
ما منتظريم
سلام:
من به چشمان خيال انگيزت معتادم
و در اين راه تباه
عاقبت هستي خود را دادم....
ييهويي چي شد قضيه ات با محمد به كجا رسيد؟ اونم ادامه همين جريانه ريحانه جون..... منتظرم تا ببينم چه اتفاقي افتاد....
سلام عزيزم
اميدوارم شر اون شيطان از زندگي پدر و دختر كنده بشه
گلم چرا ادامه جريان خودتو و عشققتو ننوشتي
بوووووووووس
ريحانه جون من تازه از خواب پا شدم. كلي چسبيد. خب برو بزن تو سر اون همسايه بي فكرتون!
منتظر خوندن بقيه ماجرا مي مونم.