عزيزم.
هرچند به نظر من نبايد عجله ميكردي و حرفاي اون آدم رو قبول ميكردي ولي خوب اتفاقيه كه افتاده. نمي دونم بعدش چي شده ولي اميدوارم عشقت به زندگيت برگرده.
نمي دونم چي بگم ريحانه جان
موقيتي كه تو تجربه كردي براي خيلي از ماها نا آشناست
دست كشيدن از عشقت...
خيلي سخته
حتي تصور كردنش...
نمي دونم چي بگم...
سلام گلكم
خوبي ريحانه جون؟
واقعا هنگ كردم نمي دونم چي بگم.
با خوندن پستت انگاركه توي يه لحظه تمام آسمون روي سرم خراب شد...
عزيز من چرا؟؟؟
كامروا باشي
***گل بانو***
سلام ريحانه ي عزيزم
وايييييييييييي خانومي با خوندن پستت شکه شدم.ميدونستم اون آدم تو سرنوشتت تاثير داره اما نه تا اين حد
خانومي پس به همين خاطر بوده كه رابطتت با محمد سرد شد؟؟
منتظرم ببينم چي ميشه گلم
خيلي ناراحتم برات خيلي زياد آجي خوبم
ايشالله خدا ارزوهاتو برآورده كنه
سلام ريحان عزيزم..
خيلي هم خوب نوشتي عزيزم..با اين حالت توي اون لحظه اي كه نوشتي بهتر ار اين رو نبايد انتظار داشت..
مي دوني..خيلي دختر فهميده اي هستي..اينو فقط از روي اين كارت نمي گم ريحان كه اين كار با گذشت رو واسه پدرت كردي..
راستش خيلي حرفات رو دوست دارم..وقتي توي يه پستم نظر مي زاري ازش خيلي استفاده مي كنم از حرفت عزيزم
مواظب خودت باش عزيز دلم..منتظر ادامه حرفاي دل قشنگت هستم خانومم
سلام دوست خوب و همنام دختركم
اميدوارم كه خوش و خرم و سلامت باشي
فقط اومدم عرض ادب و احترام كنم و بهدا و با خوندن مطلبت نظر خودم رو مي نويسم
اميدوارم همواره شاد شاد شاد باشي