وبلاگ :
دنياي خاطرات من
يادداشت :
خدايا
نظرات :
6
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سامان
وقتي که ديگر نبود ،
من به بودنش نيازمند شدم.
وقتي که ديگر رفت ،
من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم.
وقتي که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتي او تمام شد ،
من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولد شدن ،
مثل تنها زندگي کردن
مثل تنها مردن ...