سلام ريحانه عزيزم...كاملا مي فهممت...احساسات...بغض كردنات...سكوتت...گريه هات...حتي خنديدنات برام اصلا غريبه نيست...سعي كن فقط زنده نباشي..سعي كن زندگي كني و به خاطر رها شدنت تو همين روزي كه سالگرد اسارتت بوده جشن بگيري...
مي دونم فراموش شدني نيست...اونايي كه مي گن فراموش كن شعار مي دن ...ولي ميشه ان خاطرات رو تو يه گوشه قلب نگه داشت و اگر روزي اومديم ناشكري كنيم ياد روزاي سخت زندگيمون بيافتيم كه فقط خدا كمكمون كرد...
به خاطر بهبودي دايي عزيزت هم خوشحالم...
اميدوارم مقصر رو به زودي پيداش كنين...
بوس بوس